: منوي اصلي :
صفحه اصلي وضعيت من در ياهو پست الكترونيك پارسي بلاگ
ورود به مدیریت درباره من
: درباره خودم :
ه.تیک قدم غافل شدم صد سال راهم دور شد
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
لیمو ترشعشق و عاشقیصباخدای عاشقمجردی شیرین...دلدادگانصدای پر میکائیلزیبا و منحصر به فرد beautiful & unique : لوگوي دوستان من : : آرشيو يادداشت ها : بهار 1387زمستان 1386 پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید محکمه الهی جمعه 87 اردیبهشت 13 ساعت 2:6 عصر سوره کهف: بگو آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟(103)آنان کسانی اند که کوشش شان در زندگی دنیا به هدر رفته و خود می پندارند که کار خوب انجام می دهند!(104) سلام به همه دوستان. پیشنهاد میکنم چند دقیقه وقت بگذارید و شعر زیر رو بخونید. پشیمون نمی شید. جالبه!!!شعر از آقای خلیل جوادی است، که این ایشون یه خوابی دیدن و بعدش این شعر رو نوشتن.(البته یه مقدارهم طنز قاطیشه!) یه شب که من حسابی خسته بودم / همینجوری چشامو بسته بودمسیاهی چشام یه لحظه سُر خورد / یکدفعه مثل مرده ها خوابم بردتو خواب دیدم محشر کبری شده / محکمه الهی بر پا شده خدا نشسته، مردم از مرد و زن / ردیف ردیف مقابلش وایستادنچورتکه گذاشته و حساب می کنه / به بنده هاش عطاب خطاب می کنه میگه چرا این همه لج می کنید / راهتون رو بیخودی کج می کنیدآیه فرستادم که آدم بشید / با دل خوشی کنار هم جمع بشیددل های غم گرفته رو شاد کنید / با فکرتون دنیا رو آباد کنیدعقل دادم بری تدبر کنی / نه اینکه جای عقل رو کاه پر کنیمن بهتون چقدر ماشاالله گفتم / نیافریده بارک الله گفتممن که هواتونو همیشه داشتم / حتی یه لحظه گشنتون نذاشتماما شما بازی نکرده باختید / نشستید و خدای جعلی ساختیدهر کدوم از شما خودش خدا شد / از ما و آیه های ما جدا شدیه جوء زمین و این همه شلوغی / این همه دین و مذهب دروغیحقیقتا شماها خیلی پستید / خر نباشید گاو رو نمی پرستیداز توی جمع یکی بلند شد ایستاد / بلند بلند هی صلوات فرستاداز اون قیافه های حق به جانب / هم از خودی شاکی هم از اجانبگفت چرا هیشکی روسری سرش نیس / پس چرا هیشکی پیش همسرش نیسچرا زن ها اینجوری بد لباسن / مردهای غیرتی کجا پلاسنخدا بهش گفت بتمرگ حرف نزن / اینجا که فرقی ندارن مرد و زنیارو کنف شد ولی از رو نرف / حرف خدا از تو گوشاش تو نرفچشاش می چرخه نمی دونم چشه / آهان می خواد یواشکی جیم بشهدید یکمی سرش شلوغه خدا / یواش یواش شد از جماعت جدابا شکمی شبیه بشکه نفت / یهو سرش رو پایین انداخت و رفتقراولا چندتا بهش ایست دادن / یارو وای نستاد تا جلوش وایستادنفوری در آورد واسشون چک کشید / گفت ببرید وصول کنید خوش باشیددلم برا حوری ها لک زده / دیر برسم یکی دیگه تک زدهاگه نرم حوریه دلگیر میشه / تو رو خدا بذار برم دیر میشهقراول حضرت حق، دمش گرم / با رشوه خیلی کلون نشد نرمگوشای یارو رو گرفت تو دستش / کشون کشون برد و یه جایی بستشرشوه حاجی رو ضمیمه کردن / توی جهنم اون رو بیمه کردنحاجیه داش بلند بلند قر می زد / داش روی اعصاب ها تلنگور می زدخدا بهش گفت دیگه بس کن حاجی / یه خرده هم حبس نفس کن حاجیاین همه آدم رو معطل نکن / بگیر بشین و اینقدر کل کل نکنیه عالمه نامه داریم نخونده / تازه، هنوز کرات دیگه موندهنامه تو پر از کارای زشته / کی به تو گفته جات توی بهشتهبهشت جای آدم های باحاله / ولت کنم بری بهشت، محالهیادته که چقدر ریا می کردی / بنده های مارو سیا می کردیتا یه نفر دوروبرت می دیدی / چقدر والضالین رو می کشیدیاین همه که روضه و نوحه خوندی / یه لقمه نون دست کسی رسوندیخیال می کردی ما حواسمون نیس / نظم و نظام هستی کشکی کشکیسهر کاری کردی بچه ها نوشتن / می خوای برو خودت ببین تو زونکنخلاصه، وقتی یارو فهمید اینه / بازم درست نمی تونس بشینهکاسه صبرش یکدفعه سر می رفت / تا فرصتی گیر میاورد در می رفتقیامته اینجا، عجب جاییه / جون شما خیلی تماشاییهاز یه طرف کلی کشیش آوردن / کشون کشون همه رو پیش آوردنگفتم اینارو که قطار کردن / بیچاره ها مگه چی کار کردنمأموره گفت می گم بهت من الآن / مفسد فی الارض که میگن همین هانگفت اینا بهشت فروشی کردن / بی پدرها خدا رو جوشی کردنبه نام دین حسابی خوردن اینها / کفر خدا رو در آوردن اینهابدجوری ژاندارکو اینا چزوندن / زنده توی آتیش اونو سوزوندنروی زمین خدایی پیشه کردن / خون گالیله رو تو شیشه کردناگه بهش بگی کلاتو صاف کن / بهت می گه بشین و اعتراف کنهمیشه در حال نظاره بودن / شما بگو اینا چی کاره بودنخیام اومد، یه بطری هم تو دستش / رفت و یه گوشه ای گرفت نشستشحاجی بلند شد با صدای محکم گفت / این آقا باید بره جهنم!خدا بهش گفت تو دخالت نکن / به اهل معرفت جسارت نکنبگو چرا به خون این هلاکی / اینکه نه مدعی داره نه شاکینه گرد وخاک کرده و نه هیاهو / نه عربده کشیده و نه چاقونه مال این نه مال اونو برده / فقط عرق خریده رفته خوردهآدم خوبیه هواشو داشتم / اینجا خودم براش شراب گذاشتمیهو شنیدم ایست خبردار دادن / نشسته ها بلند شدن وایستادنحضرت اسرافیل از اونور اومد / رفت روی چهار پایه و چندتا صور زددیدم دارن تخت روون میارن / فرشته ها رو دوششون میارنمونده بودم که این کیه خدایا / تو محشر این کارا چیه خدایافکر می کنید داخل اون تخت کی بود / الآن می گم یه لحظه، اسمش چی بوداون که تو دنیا مثله توپ صدا کرد / همون که این لامپ ها رو اختراع کردهمون که کاراش عالی بود اون دیگه / بگید بابا، توماس ادیسون دیگهخدا بهش گفت دیگه پایین نیا / یراست برو بهشت پیش انبیاوقت رو تلف نکن توماس زود برو / به هر وسیله ای اگر بود برواز روی پل نری یه وقت می افتی / می گم هوایی ببرند و مفتیباز حاجی ساکت نتونس بشینه / گفت که مفهوم عدالت اینهتوماس ادیسون که مسلمون نبود / این بابا اهل دین و ایمون نبودنه روضه رفته بود نه پای منبر / نه شمر می دونس چیه نه خنجریه رکعت هم نماز شب نخونده / با سیم میماش شب رو به صبح رسوندهحرفای یارو که به اینجا رسید / خدا یه آهی از ته دل کشیدحضرت حق خودش رو جا به جا کرد / یه کم به این حاجی نگا نگا کرداز اون نگاه های عاقل اندر...با اینکه خیلی خیلی خسته هم بود / خطاب به بنده هاش دوباره فرمودشما عجب کله خرایی هستید / بابا عجب جونورایی هستیدشمر اگه بود، آدلف هیتلر هم بود / خنجر اگر بود، روولور هم بود حیفه که آدم خودش رو پیر کنه / و سوزنش فقط یه جا گیر کنه می گید توماس من مسلمون نبود / اهل نماز و دین و ایمون نبوداولا از کجا می گید این حرف رو / در بیارید کله زیر برف رو اون منو بهتر از شما شناخته / دلیلش هم این چیزایی که ساختهدرسته گفتم عبادت کنید / نگفتم به خلق خدمت کنید توماس نه بمب ساخته نه جنگ کرده / دنیا رو هم کلی قشنگ کردهمن یه چراغ که بیشتر نداشتم / اونم تو آسمونا کار گذاشتمتوماس تو هر اتاق چراغ روشن کرد / نمی دونید چقدر کمک به من کردتو دنیا هیشکی بی چراغ نبوده / یا اگر هم بوده تو باغ نبودهخدا برای حاجی آتش افروخت / دروغ چرا یه کم براش دلم سوختطفلی تو باورش چه قصرها ساخته / اما به اینجا که رسیده باختهیکی میاد یه حاله ای باهاشه / چقدر بهش میاد فرشته باشهاومد رسید و دست گذاش رو دوشم / دهانش رو آورد کنار گوشمگفت تو که کله ات پره قرمه سبزیس / وقتی نمی فهمی، بپرسی بد نیساون که نشسته، یک مقام والاس / مترجمه، رفیق حق تعالی سخود خدا نیس، نمایندشه / مورد اعتمادشه، بندشهخدای یم یلد که دیدنی نیس / صداش با این گوشا شنیدنی نیسشما زمینی ها همش همینید / اونوره میزی رو خدا می بینیدهمینجوری می خواس بلند شه / نم نم گفت پاشو، باید بری جهنموقتی دیدم منم گرفتار شدم / داد کشیدم یکدفعه بیدار شدم نوشته شده توسط : ه.ت نظرات ديگران [ نظر] :لیست کامل یاداشت ها : نداره! (شرمنده)[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها : بهار 1387زمستان 1386 پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید
بهار 1387زمستان 1386
وبلاگ قالب
وبلاگ حب الحسین اجننی
وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند
وبلاگ شلمچه
ما صاحبی داریم
برای سفارش قالب به دو
وبلاگ اول می تونید
سر بزنید
محکمه الهی
سوره کهف: بگو آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟(103)آنان کسانی اند که کوشش شان در زندگی دنیا به هدر رفته و خود می پندارند که کار خوب انجام می دهند!(104)
سلام به همه دوستان. پیشنهاد میکنم چند دقیقه وقت بگذارید و شعر زیر رو بخونید. پشیمون نمی شید. جالبه!!!شعر از آقای خلیل جوادی است، که این ایشون یه خوابی دیدن و بعدش این شعر رو نوشتن.(البته یه مقدارهم طنز قاطیشه!)
یه شب که من حسابی خسته بودم / همینجوری چشامو بسته بودمسیاهی چشام یه لحظه سُر خورد / یکدفعه مثل مرده ها خوابم بردتو خواب دیدم محشر کبری شده / محکمه الهی بر پا شده خدا نشسته، مردم از مرد و زن / ردیف ردیف مقابلش وایستادنچورتکه گذاشته و حساب می کنه / به بنده هاش عطاب خطاب می کنه میگه چرا این همه لج می کنید / راهتون رو بیخودی کج می کنیدآیه فرستادم که آدم بشید / با دل خوشی کنار هم جمع بشیددل های غم گرفته رو شاد کنید / با فکرتون دنیا رو آباد کنیدعقل دادم بری تدبر کنی / نه اینکه جای عقل رو کاه پر کنیمن بهتون چقدر ماشاالله گفتم / نیافریده بارک الله گفتممن که هواتونو همیشه داشتم / حتی یه لحظه گشنتون نذاشتماما شما بازی نکرده باختید / نشستید و خدای جعلی ساختیدهر کدوم از شما خودش خدا شد / از ما و آیه های ما جدا شدیه جوء زمین و این همه شلوغی / این همه دین و مذهب دروغیحقیقتا شماها خیلی پستید / خر نباشید گاو رو نمی پرستیداز توی جمع یکی بلند شد ایستاد / بلند بلند هی صلوات فرستاداز اون قیافه های حق به جانب / هم از خودی شاکی هم از اجانبگفت چرا هیشکی روسری سرش نیس / پس چرا هیشکی پیش همسرش نیسچرا زن ها اینجوری بد لباسن / مردهای غیرتی کجا پلاسنخدا بهش گفت بتمرگ حرف نزن / اینجا که فرقی ندارن مرد و زنیارو کنف شد ولی از رو نرف / حرف خدا از تو گوشاش تو نرفچشاش می چرخه نمی دونم چشه / آهان می خواد یواشکی جیم بشهدید یکمی سرش شلوغه خدا / یواش یواش شد از جماعت جدابا شکمی شبیه بشکه نفت / یهو سرش رو پایین انداخت و رفتقراولا چندتا بهش ایست دادن / یارو وای نستاد تا جلوش وایستادنفوری در آورد واسشون چک کشید / گفت ببرید وصول کنید خوش باشیددلم برا حوری ها لک زده / دیر برسم یکی دیگه تک زدهاگه نرم حوریه دلگیر میشه / تو رو خدا بذار برم دیر میشهقراول حضرت حق، دمش گرم / با رشوه خیلی کلون نشد نرمگوشای یارو رو گرفت تو دستش / کشون کشون برد و یه جایی بستشرشوه حاجی رو ضمیمه کردن / توی جهنم اون رو بیمه کردنحاجیه داش بلند بلند قر می زد / داش روی اعصاب ها تلنگور می زدخدا بهش گفت دیگه بس کن حاجی / یه خرده هم حبس نفس کن حاجیاین همه آدم رو معطل نکن / بگیر بشین و اینقدر کل کل نکنیه عالمه نامه داریم نخونده / تازه، هنوز کرات دیگه موندهنامه تو پر از کارای زشته / کی به تو گفته جات توی بهشتهبهشت جای آدم های باحاله / ولت کنم بری بهشت، محالهیادته که چقدر ریا می کردی / بنده های مارو سیا می کردیتا یه نفر دوروبرت می دیدی / چقدر والضالین رو می کشیدیاین همه که روضه و نوحه خوندی / یه لقمه نون دست کسی رسوندیخیال می کردی ما حواسمون نیس / نظم و نظام هستی کشکی کشکیسهر کاری کردی بچه ها نوشتن / می خوای برو خودت ببین تو زونکنخلاصه، وقتی یارو فهمید اینه / بازم درست نمی تونس بشینهکاسه صبرش یکدفعه سر می رفت / تا فرصتی گیر میاورد در می رفتقیامته اینجا، عجب جاییه / جون شما خیلی تماشاییهاز یه طرف کلی کشیش آوردن / کشون کشون همه رو پیش آوردنگفتم اینارو که قطار کردن / بیچاره ها مگه چی کار کردنمأموره گفت می گم بهت من الآن / مفسد فی الارض که میگن همین هانگفت اینا بهشت فروشی کردن / بی پدرها خدا رو جوشی کردنبه نام دین حسابی خوردن اینها / کفر خدا رو در آوردن اینهابدجوری ژاندارکو اینا چزوندن / زنده توی آتیش اونو سوزوندنروی زمین خدایی پیشه کردن / خون گالیله رو تو شیشه کردناگه بهش بگی کلاتو صاف کن / بهت می گه بشین و اعتراف کنهمیشه در حال نظاره بودن / شما بگو اینا چی کاره بودنخیام اومد، یه بطری هم تو دستش / رفت و یه گوشه ای گرفت نشستشحاجی بلند شد با صدای محکم گفت / این آقا باید بره جهنم!خدا بهش گفت تو دخالت نکن / به اهل معرفت جسارت نکنبگو چرا به خون این هلاکی / اینکه نه مدعی داره نه شاکینه گرد وخاک کرده و نه هیاهو / نه عربده کشیده و نه چاقونه مال این نه مال اونو برده / فقط عرق خریده رفته خوردهآدم خوبیه هواشو داشتم / اینجا خودم براش شراب گذاشتمیهو شنیدم ایست خبردار دادن / نشسته ها بلند شدن وایستادنحضرت اسرافیل از اونور اومد / رفت روی چهار پایه و چندتا صور زددیدم دارن تخت روون میارن / فرشته ها رو دوششون میارنمونده بودم که این کیه خدایا / تو محشر این کارا چیه خدایافکر می کنید داخل اون تخت کی بود / الآن می گم یه لحظه، اسمش چی بوداون که تو دنیا مثله توپ صدا کرد / همون که این لامپ ها رو اختراع کردهمون که کاراش عالی بود اون دیگه / بگید بابا، توماس ادیسون دیگهخدا بهش گفت دیگه پایین نیا / یراست برو بهشت پیش انبیاوقت رو تلف نکن توماس زود برو / به هر وسیله ای اگر بود برواز روی پل نری یه وقت می افتی / می گم هوایی ببرند و مفتیباز حاجی ساکت نتونس بشینه / گفت که مفهوم عدالت اینهتوماس ادیسون که مسلمون نبود / این بابا اهل دین و ایمون نبودنه روضه رفته بود نه پای منبر / نه شمر می دونس چیه نه خنجریه رکعت هم نماز شب نخونده / با سیم میماش شب رو به صبح رسوندهحرفای یارو که به اینجا رسید / خدا یه آهی از ته دل کشیدحضرت حق خودش رو جا به جا کرد / یه کم به این حاجی نگا نگا کرداز اون نگاه های عاقل اندر...با اینکه خیلی خیلی خسته هم بود / خطاب به بنده هاش دوباره فرمودشما عجب کله خرایی هستید / بابا عجب جونورایی هستیدشمر اگه بود، آدلف هیتلر هم بود / خنجر اگر بود، روولور هم بود حیفه که آدم خودش رو پیر کنه / و سوزنش فقط یه جا گیر کنه می گید توماس من مسلمون نبود / اهل نماز و دین و ایمون نبوداولا از کجا می گید این حرف رو / در بیارید کله زیر برف رو اون منو بهتر از شما شناخته / دلیلش هم این چیزایی که ساختهدرسته گفتم عبادت کنید / نگفتم به خلق خدمت کنید توماس نه بمب ساخته نه جنگ کرده / دنیا رو هم کلی قشنگ کردهمن یه چراغ که بیشتر نداشتم / اونم تو آسمونا کار گذاشتمتوماس تو هر اتاق چراغ روشن کرد / نمی دونید چقدر کمک به من کردتو دنیا هیشکی بی چراغ نبوده / یا اگر هم بوده تو باغ نبودهخدا برای حاجی آتش افروخت / دروغ چرا یه کم براش دلم سوختطفلی تو باورش چه قصرها ساخته / اما به اینجا که رسیده باختهیکی میاد یه حاله ای باهاشه / چقدر بهش میاد فرشته باشهاومد رسید و دست گذاش رو دوشم / دهانش رو آورد کنار گوشمگفت تو که کله ات پره قرمه سبزیس / وقتی نمی فهمی، بپرسی بد نیساون که نشسته، یک مقام والاس / مترجمه، رفیق حق تعالی سخود خدا نیس، نمایندشه / مورد اعتمادشه، بندشهخدای یم یلد که دیدنی نیس / صداش با این گوشا شنیدنی نیسشما زمینی ها همش همینید / اونوره میزی رو خدا می بینیدهمینجوری می خواس بلند شه / نم نم گفت پاشو، باید بری جهنموقتی دیدم منم گرفتار شدم / داد کشیدم یکدفعه بیدار شدم
نوشته شده توسط : ه.ت
نظرات ديگران [ نظر]
نداره! (شرمنده)[عناوین آرشیوشده]