سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 محکمه الهی - یکی از بندگان خدا

محکمه الهی

جمعه 87 اردیبهشت 13 ساعت 2:6 عصر

 سوره کهف: بگو آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟(103)
آنان کسانی اند که کوشش شان در زندگی دنیا به هدر رفته و خود می پندارند که کار خوب انجام می دهند!(104)

 سلام به همه دوستان. پیشنهاد میکنم چند دقیقه وقت بگذارید و شعر زیر رو بخونید. پشیمون نمی شید. جالبه!!!
شعر از آقای خلیل جوادی است، که این ایشون یه خوابی دیدن و بعدش این شعر رو نوشتن.(البته یه مقدارهم طنز قاطیشه!)

یه شب که من حسابی خسته بودم / همینجوری چشامو بسته بودم
سیاهی چشام یه لحظه سُر خورد / یکدفعه مثل مرده ها خوابم برد
تو خواب دیدم محشر کبری شده / محکمه الهی بر پا شده
خدا نشسته، مردم از مرد و زن / ردیف ردیف مقابلش وایستادن
چورتکه گذاشته و حساب می کنه / به بنده هاش عطاب خطاب می کنه
میگه چرا این همه لج می کنید / راهتون رو بیخودی کج می کنید
آیه فرستادم که آدم بشید / با دل خوشی کنار هم جمع بشید
دل های غم گرفته رو شاد کنید / با فکرتون دنیا رو آباد کنید
عقل دادم بری تدبر کنی / نه اینکه جای عقل رو کاه پر کنی
من بهتون چقدر ماشاالله گفتم / نیافریده بارک الله گفتم
من که هواتونو همیشه داشتم / حتی یه لحظه گشنتون نذاشتم
اما شما بازی نکرده باختید / نشستید و خدای جعلی ساختید
هر کدوم از شما خودش خدا شد / از ما و آیه های ما جدا شد
یه جوء زمین و این همه شلوغی / این همه دین و مذهب دروغی
حقیقتا شماها خیلی پستید / خر نباشید گاو رو نمی پرستید
از توی جمع یکی بلند شد ایستاد / بلند بلند هی صلوات فرستاد
از اون قیافه های حق به جانب / هم از خودی شاکی هم از اجانب
گفت چرا هیشکی روسری سرش نیس / پس چرا هیشکی پیش همسرش نیس
چرا زن ها اینجوری بد لباسن / مردهای غیرتی کجا پلاسن
خدا بهش گفت بتمرگ حرف نزن / اینجا که فرقی ندارن مرد و زن
یارو کنف شد ولی از رو نرف / حرف خدا از تو گوشاش تو نرف
چشاش می چرخه نمی دونم چشه / آهان می خواد یواشکی جیم بشه
دید یکمی سرش شلوغه خدا / یواش یواش شد از جماعت جدا
با شکمی شبیه بشکه نفت / یهو سرش رو پایین انداخت و رفت
قراولا چندتا بهش ایست دادن / یارو وای نستاد تا جلوش وایستادن
فوری در آورد واسشون چک کشید / گفت ببرید وصول کنید خوش باشید
دلم برا حوری ها لک زده / دیر برسم یکی دیگه تک زده
اگه نرم حوریه دلگیر میشه / تو رو خدا بذار برم دیر میشه
قراول حضرت حق، دمش گرم / با رشوه خیلی کلون نشد نرم
گوشای یارو رو گرفت تو دستش / کشون کشون برد و یه جایی بستش
رشوه حاجی رو ضمیمه کردن / توی جهنم اون رو بیمه کردن
حاجیه داش بلند بلند قر می زد / داش روی اعصاب ها تلنگور می زد
خدا بهش گفت دیگه بس کن حاجی / یه خرده هم حبس نفس کن حاجی
این همه آدم رو معطل نکن / بگیر بشین و اینقدر کل کل نکن
یه عالمه نامه داریم نخونده / تازه، هنوز کرات دیگه مونده
نامه تو پر از کارای زشته / کی به تو گفته جات توی بهشته
بهشت جای آدم های باحاله / ولت کنم بری بهشت، محاله
یادته که چقدر ریا می کردی / بنده های مارو سیا می کردی
تا یه نفر دوروبرت می دیدی / چقدر والضالین رو می کشیدی
این همه که روضه و نوحه خوندی / یه لقمه نون دست کسی رسوندی
خیال می کردی ما حواسمون نیس / نظم و نظام هستی کشکی کشکیس
هر کاری کردی بچه ها نوشتن / می خوای برو خودت ببین تو زونکن
خلاصه، وقتی یارو فهمید اینه / بازم درست نمی تونس بشینه
کاسه صبرش یکدفعه سر می رفت / تا فرصتی گیر میاورد در می رفت
قیامته اینجا، عجب جاییه / جون شما خیلی تماشاییه
از یه طرف کلی کشیش آوردن / کشون کشون همه رو پیش آوردن
گفتم اینارو که قطار کردن / بیچاره ها مگه چی کار کردن
مأموره گفت می گم بهت من الآن / مفسد فی الارض که میگن همین هان
گفت اینا بهشت فروشی کردن / بی پدرها خدا رو جوشی کردن
به نام دین حسابی خوردن اینها / کفر خدا رو در آوردن اینها
بدجوری ژاندارکو اینا چزوندن / زنده توی آتیش اونو سوزوندن
روی زمین خدایی پیشه کردن / خون گالیله رو تو شیشه کردن
اگه بهش بگی کلاتو صاف کن / بهت می گه بشین و اعتراف کن
همیشه در حال نظاره بودن / شما بگو اینا چی کاره بودن
خیام اومد، یه بطری هم تو دستش / رفت و یه گوشه ای گرفت نشستش
حاجی بلند شد با صدای محکم گفت / این آقا باید بره جهنم!
خدا بهش گفت تو دخالت نکن / به اهل معرفت جسارت نکن
بگو چرا به خون این هلاکی / اینکه نه مدعی داره نه شاکی
نه گرد وخاک کرده و نه هیاهو / نه عربده کشیده و نه چاقو
نه مال این نه مال اونو برده / فقط عرق خریده رفته خورده
آدم خوبیه هواشو داشتم / اینجا خودم براش شراب گذاشتم
یهو شنیدم ایست خبردار دادن / نشسته ها بلند شدن وایستادن
حضرت اسرافیل از اونور اومد / رفت روی چهار پایه و چندتا صور زد
دیدم دارن تخت روون میارن / فرشته ها رو دوششون میارن
مونده بودم که این کیه خدایا / تو محشر این کارا چیه خدایا
فکر می کنید داخل اون تخت کی بود / الآن می گم یه لحظه، اسمش چی بود
اون که تو دنیا مثله توپ صدا کرد / همون که این لامپ ها رو اختراع کرد
همون که کاراش عالی بود اون دیگه / بگید بابا، توماس ادیسون دیگه
خدا بهش گفت دیگه پایین نیا / یراست برو بهشت پیش انبیا
وقت رو تلف نکن توماس زود برو / به هر وسیله ای اگر بود برو
از روی پل نری یه وقت می افتی / می گم هوایی ببرند و مفتی
باز حاجی ساکت نتونس بشینه / گفت که مفهوم عدالت اینه
توماس ادیسون که مسلمون نبود / این بابا اهل دین و ایمون نبود
نه روضه رفته بود نه پای منبر / نه شمر می دونس چیه نه خنجر
یه رکعت هم نماز شب نخونده / با سیم میماش شب رو به صبح رسونده
حرفای یارو که به اینجا رسید / خدا یه آهی از ته دل کشید
حضرت حق خودش رو جا به جا کرد / یه کم به این حاجی نگا نگا کرد
از اون نگاه های عاقل اندر...
با اینکه خیلی خیلی خسته هم بود / خطاب به بنده هاش دوباره فرمود
شما عجب کله خرایی هستید / بابا عجب جونورایی هستید
شمر اگه بود، آدلف هیتلر هم بود / خنجر اگر بود، روولور هم بود
حیفه که آدم خودش رو پیر کنه / و سوزنش فقط یه جا گیر کنه
می گید توماس من مسلمون نبود / اهل نماز و دین و ایمون نبود
اولا از کجا می گید این حرف رو / در بیارید کله زیر برف رو
اون منو بهتر از شما شناخته / دلیلش هم این چیزایی که ساخته
درسته گفتم عبادت کنید / نگفتم به خلق خدمت کنید
توماس نه بمب ساخته نه جنگ کرده / دنیا رو هم کلی قشنگ کرده
من یه چراغ که بیشتر نداشتم / اونم تو آسمونا کار گذاشتم
توماس تو هر اتاق چراغ روشن کرد / نمی دونید چقدر کمک به من کرد
تو دنیا هیشکی بی چراغ نبوده / یا اگر هم بوده تو باغ نبوده
خدا برای حاجی آتش افروخت / دروغ چرا یه کم براش دلم سوخت
طفلی تو باورش چه قصرها ساخته / اما به اینجا که رسیده باخته
یکی میاد یه حاله ای باهاشه / چقدر بهش میاد فرشته باشه
اومد رسید و دست گذاش رو دوشم / دهانش رو آورد کنار گوشم
گفت تو که کله ات پره قرمه سبزیس / وقتی نمی فهمی، بپرسی بد نیس
اون که نشسته، یک مقام والاس / مترجمه، رفیق حق تعالی س
خود خدا نیس، نمایندشه / مورد اعتمادشه، بندشه
خدای یم یلد که دیدنی نیس / صداش با این گوشا شنیدنی نیس
شما زمینی ها همش همینید / اونوره میزی رو خدا می بینید
همینجوری می خواس بلند شه / نم نم گفت پاشو، باید بری جهنم
وقتی دیدم منم گرفتار شدم / داد کشیدم یکدفعه بیدار شدم


نوشته شده توسط : ه.ت

نظرات ديگران [ نظر]


:لیست کامل یاداشت ها  :